1
دانشجوی دکتری عرفان و تصوف اسلامی، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران
2
استادیار عرفان و تصوف، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران
3
استادیار فلسفه دین، دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایران
چکیده
غایت آفرینش از منظر عرفان نظری به کمال رسیدن تکتک موجودات هستی است و شایستهترین طریق برای تحقق آن را طریق انسان کامل دانستهاند. در تبیین این نگاه، پژوهش پیشِرو به شیوه توصیفی ـ تحلیلی به تنقیح مبانی انسانشناختی ناظر به مسئله «کمال انسان» در عرفان نظری پرداخته و به این نتیجه رسیده است که رویکرد این ساحت براساس این مبانی ویژه، ازجمله دوساحتی بودن وجود انسان، «قلب» حقیقت انسانی و مقام «خداگونگی» انسان، رویکردی خدامحورانه است. ویژگی خاص انسان در عرفان نظری برخورداری از قوه «خداگونگی» است. انسان خداگونه، انسان کامل خداخواهِ خداآگاه و باریافته به مقام قرب إلیالله است. در ادبیات عرفان نظری، تقرب به حق «ولایت» نام دارد و مراد از آن محو انانیت و تعیّن عبد و رسیدن به مقام فنای فیالله است که ملاک و میزان کمال انسانی است. منهج تربیتی عرفان نظری تربیت انسان به انسان است که بر مبنای آن نفوس مستکفی با استعانت از نفوس مکتفی با سیر و سلوک قلبی در مسیر قرب الیالله اعتلا مییابند و به میزان کسب کمالات اسمایی و بقا به صفات الهی در کردار و گفتار خویش، پیوندی راسخ میان حیات طیبه و حیات معقول ایجاد کرده، صراط مستقیم عبودیت را پیموده، خداگونه میشوند. نیل به «خداگونگی» که خود مفهومی تشکیکی و منشأ اثرات عینی است، غایت آفرینش انسان و کمال وجود اوست.